پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ
داستانی از امام موسی بن جعفر (ع) (بشر حافی)
روزی امام کاظم(علیه السلام) از کوچه ای عبور می کرد،
صدای ساز و آواز از در خانه ای به گوشش رسید،
در همین لحظه کنیزی از آن خانه برای ریختن زباله،
بیرون آمد، امام به او فرمود: صاحب این خانه بنده است یا آزاد،
به عبارت دیگر، غلام است یا ارباب؟
کنیز گفت: او آزاد است.
امام کاظم(علیه السلام) : راست گفتی، آزاد است که این گونه آشکارا گناه می کند، اگر بنده بود از مولای خود می ترسید و گناه نمی کرد.
همین گفت و گو باعث شد که کنیز دیرتر به خانه بازگردد.
به همین دلیل صاحب خانه به نام بشر از کنیز پرسید:
چرا دیر آمدی؟
کنیز در پاسخ گفت: شخصی از این جا عبور می کرد، از من پرسید:
صاحب این خانه بنده است یا آزاد، گفت:
اگر بنده بود از آقای خود می ترسید.
همین پیام آن چنان بشر را دگرگون کرد که همان لحظه با
پای برهنه از خانه بیرون آمد و به دنبال آن آقا به راه افتاد.
ناگاه دید امام کاظم(علیه السلام)است، معذرت خواست و همان جا توبه کرد
و با چشم گریان به خانه اش بازگشت. از آن پس هرگز دنبال گناه
و انحراف نرفت و از پارسایان معروف عصر خود شد، و چون
هنگام توبه پا برهنه بود، به او «بشر حافی» لقب دادند.
۹۴/۰۲/۲۴