سبل السلام (بیان استاد 1)
قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ (15)
یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (16)
سوره مائده
به تحقیق از جانب خداوند برای شما روشنایی و نوری و کتابی روشن و روشنگر آمده است. خداوند به وسیله این کتاب، آن کسانی را که در پی خشنودی حضرتش هستند، به راه های سلام و سلامت رهنمون می شود و ایشان را از تاریکی ها بازداشته و بیرون میکشد و به عالم نور می کشاند و می رساند، و آنان را به راه راست و درست هدایت می فرماید.
***********************************************
مشهود است که اوصاف حمیده ای که در این جمله کریمه برای قرآن مجید بیان شده است ، فقط و فقط مخصوص یک گروه بسیار بسیار اندک از بنی آدم است. یعنی اینکه قرآن ، نور و کتاب مبین است، به حسب ظاهر، فقط برای همین دسته اندک است و اینکه قرآن به راه های سلام و سلامت هدایت میکند و از تاریکی ها به در می برد و وارد عالم نور میکند و راه درست و راست را می نمایاند. قطعا و حتما برای همین افراد معدود است و لاغیر. به بیان دیگر ، قرآن برای اکثریت قاطع آدمیان ، نور و کتاب مبین نیست و به راه های سلام و سلامت نمی رساند و از تاریکی ها بازنداشته و ایشان را به عالم نور وارد نمیکند و راه راست و درست را نیز نمی نمایاند.
همین معنا ، با جلوه ای بهتر و صریحتر ، در آیه معروفی در سوره مبارکه إسراء آمده است:
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا ﴿82﴾
قرآن برای یک گروه قلیل ، شفاء و رحمت است، و همین حقیقت واحده، برای اکثریت انسان ها زیانبار می باشد. در این آیه اکثریت أبناء بشر را به وصف ظلم معرفی می فرماید. یعنی اکثر بنی آدم، ظالم هستند. بدون هر گونه تعارفی واقعا چنین است. یعنی اکثریت آدمیان یا به دیگران ظلم میکنند و یا به خویشتن. پس به هر حال ، ظالمند. ضمنا تفکیک ظلم به این دو مورد فقط در مقام سخن می باشد،
اما در مقام واقع و عینیت خارجی ، این دو قابل فک و انفکاک نیستند. کسی که به دیگران ظلم میکند، ناخواسته به خودش هم ظلم میکند و آن کس که به خودش ظلم میکند، ناخودآگاه به دیگران و به جامعه و اجتماع هم ستم میکند. متاسفانه حقیقت و واقعیت تلخی وجود دارد و آن اینست که در همیشه تاریخ ، اکثریت قاطع آدمیان به معنویت و عقبی اعتنایی ندارند. و فقط درصدی از انسان ها در باطن و واقع خویش و نه در صورت ظاهر و ریاکارانه، در پی حقیقت و معنویت و انسانیت و حریت و معرفت می باشند. و مابقی متاسفانه به قراءت ظواهر الفاظش بسنده میکنند.
(ادامه مطالب در قسمت های بعد)