بیان استاد (جبر و اختیار)
در میان بعضى از اندیشمندان هستند که صریحا مى گویند اگر خدا نمى خواست ابلیس عصیان نمى کرد.
یعنى مى گویند ابلیس گناهى ندارد بل که خدا خواست که این طور شد!
یعنى جبرىِ به تمام معنا.
ما چنین اعتقادى نداریم و قرآن هم این اعتقاد را ندارد.
این همه امر و نهى که آمده است دلالت دارد بر اینکه قضیه، جبر نیست. اگر قرار بود جبر باشد که ما این کتاب را نمى خواستیم.
همین طور زندگى مى کردیم و اصلاً دستورالعملى نمى خواست آن هم چنین دستورالعمل هایى.
اگر دستور العمل هایى مثل دنیاى امروز مثلاً براى بهداشت و یا براى زیبا شدن و.... رعایت مى کردیم امّا اگر جبر بود،
این طور دستورالعمل هاى اخلاقى و این که در آینده بهشت و جهنّمى هست دیگر لازم نبود!
باید مثل جبرى ها مى اندیشیدیم و مى گفتیم هر کارى دلت مى خواهد بکن!
آخرش هم خدا خودش هر کار دلش مى خواهد مى کند. اصلاً کارى ندارد که تو عبادت کردى یا نکردى!
یک دفعه مىبینى کسى تمام عمرش را عبادت کرده، خدا دلش مى خواهد و او را در جهنّم مى اندازد و کسى هم هیچ عبادتى نکرده و همه عمر فسق کرده، خدا هم خوشش مى آید و مى گوید تو بهشت برو!!
در میان علماء هستند کسانى که چنین اعتقادى دارند، منتهى عمدةً علماى غیرشیعه.