سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ
بیان استاد (نفس)
نفس، بر خلاف آنچه معروف است کُشتنی نیست. تا زنده هستیم، نفس ما نیز وجود دارد. باید مراقب این نفس باشیم، درست است که آن را نمی توان کُشت ولی می توان کنترل کرد.
نفس اکثریت آدمیان، اماره به سوء است (نفس اماره): «إن النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی» - «به جز موارد معدودی که مشمول رحمت خاصه الهیه است، نفس انسان او را به زشتی ها وا می دارد»(یوسف-53)
اگر دچار حب الدنیا باشیم، همین رذایل متعدده ای که انواع و اقسامش دامنگیر آدمیان است، دامان ما را نیز گرفته است. رذیله رذیله است و فقط شکل و نحوه عمل به آن تفاوت هایی دارد. شخص مقهور حب الدنیا، واجد نفس اماره به سوء است. نیز آن کس که حب الدنیا را کنار نهاده است، از نفس اماره ایمن نیست. امارگی نفس او می تواند در همان قالب عُجب بروز نماید. باید نفس اماره را با پیروی از عقل و فطرت و وجدان، از خود برانیم. ملاکِ رانده شدنِ نفس اماره، این است که در ارتکاب بدی ها، باطناً نادم می گردیم و از کردار یا گفتار یا پندار خویش پشیمان می شویم.
این پشیمانی از گناه همان سرزنش درونی ماست که از آن تعبیر به نفس لوامه شده است. «و ا اقسم بالنفس اللوامه» (قیامه-2)
در صورتی که به لوامگی نفس در مقابل امارگی آن بها و اهمیت بدهیم، پس از گذشت مراحل و زمانی نسبتاً محدود، احساس می کنیم که بصیرتمان نسبت به اشیاء و اوصاف و افراد، بیشتر شده است و میزان شناخت ما از خوبی ه و بدی ها افزونتر و دقیقتر گردیده است. که این حالت در تعبیری از سوره مبارکه انفال آیه 29 حالت فرقان است. و همین حالت در اقتباس از سوره مبارکه شمس آیات 7-10 به نفس ملهمه تعبیر گردیده است.
اگر به این روند ادامه داده به الهامات این نفس اهمیت داده و عملاً از بدی ها اجتناب نموده و خوبی ها را عامل و واجد گشتیم نفس به کمال ممکن می رسد و نفس مطمئنه می شود.
البته رسیدن به نفس مطمئنه پایان راه نیست بلکه اصولاً راه معنویت و قرب الهی را هیچگاه پایانی نیست، بلکه آغاز راهی است که سر ال پا و همه اطراف و جوانبش جمال و جلال و کمال است.